سرمایه گذاری کشورهای نفت خیز

البته ایران می توانست هم از این کریدور منفعت زیادی داشته باشد
از سال ۱۹۷۹ م. تا الان (به مقیاس ارزش دلار امروز) کشورهای نفت خیز حوزه خلیج به اضافه عربستان سعودی بیش از پنج هزار میلیارد دلار( به قیاس ارزش دلار امروز) در آمریکا و کانادا و اتحادیه اروپا و چین و ترکیه سرمایه گذاری کرده اند که اگر انقلاب نشده بود به دلیل پتانسیل ایران حداقل بیست درصد آن در ایران سرمایه گذاری می شد. اگر انقلاب نشده بود به خاطر جنگ خانمانسوز هشت ساله نزدیک به هزار میلیارد دلار به ایران خسارت وارد نمی شد. اگر انقلاب نشده بود به دلیل تحریم های آمریکا و اروپا حداقل نه هزار میلیارد دلار ایران زیان وارد نمی شد. به عبارتی ایران یازده تا دوازده هزار میلیارد دلار را که برای زیربنای اقتصاد و صنعتش نیاز داشت از دست داد تا مردم به فلک زدگی امروز برسند. از نظر فرهنگی در کجای تباهی ایستاده ایم شیون می طلبد و نه نوشتن مطلبی مفصل و بلند.
با این مقدمه کوتاه می خواهم به جاده ابریشم جدید بپردازم که خار چشم آمریکا است و آمریکا برای سد راه رشد اقتصاد چین هم که شده با ایران آشتی نمی کند تا با داشتن این دشمن فرضی رابطه چین و اتحادیه اروپا را در آچمز نگهدارد؛ در چند پست نوشته ام که جنگ اوکراین تحریک آمریکا بود تا هم سد راه جاده ابریشم نو با اتحادیه اروپا باشد و هم بین روسیه و اتحادیه اروپا نزدیکی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایجاد نشود. آمریکا برای ضربه زدن به اقتصاد چین، که دارد چهار نعل می تازد تا بزرگترین اقتصاد جهان شود، تصمیم دارد به یاری اتحادیه اروپا و کشورهای حوزه خلیج فارس در هندوستان سرمایه گذاری کلان کند و در رقابت با جاده ابریشم چین “کریدور هند- اسرائیل” را به وجود بیاورد. در این کریدور هم نفت و گاز به هندوستان و اتحادیه اروپا منتقل می شود و هم کالاهایی که فعلن در چین تولید می شود در هندوستان تولید خواهد شد تا رهسپار اروپا و آمریکا بشود. در این پروژه عظیم عمده سرمایه گذاران از آمریکا و آلمان و فرانسه و انگلستان و عربستان سعودی و امارات هستند و مهمترین ایستگاه مدیریتی اقتصادی اسرائیل خواهد بود که نقش هنگ کنگ و سنگاپور را بازی خواهد کرد، البته با ابعادی بسیار بزرگتر از آن دو.
برای اینکه اسرائیل مرکز اقتصادی مهمی در انتهای کریدوری که مبداش هند است بشود باید از یک طرف هم با امارات و عربستان سعودی و اردن در صلح و همپیان باشد، که با امارات و اردن هست و با عربستان زمینه اش را آمریکا پیش از بحران اخیر به وجود آورده، و هم این کریدور را از خرابکاری های فلسطینی ها در امان بدارد.
البته ایران می توانست هم از این کریدور منفعت زیادی داشته باشد و هم از جاده ابریشم سود سرشاری ببرد، اما متاسفانه مثل دون کیشوت آسیاب بادی را دیو می بیند و بیهوده با آنها می جنگد و دائم برای مردم ایران مزاحمت ایجاد می کند.
حالا پرسش این است که آیا حمله حماس در هفت اکتبر در راستای سیاست چین و روسیه مبنی بر ناامن کردن این کریدور نبوده است؟ آیا بمباران بی وقفه غزه با پشتیبانی آمریکا و فرانسه و انگلستان و آلمان در راستای امن کردن این کریدور نیست؟

نوشته های مرتبط